سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با تحقّق اخلاص، دیدگان نور می گیرند . [امام علی علیه السلام]
کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء - تاریخ علوم پزشکی ایران و جهان اسلام
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •      

      

    عیون الانباء فی طبقات الاطباء. کتابی است درباره تاریخ طب از موفق‌الدین ابوالعباس احمدبن قاسمبن خلیفه بن یونس خزرجی مکنّی به ابن ابی اصیبعه که در سال 600 یا به روایتی 596 ق در دمشق زاده شد. از شرح حال او در کتب تذکرهنویسان و آثار معاصران وی میتوان دریافت که نیای او به شام آمده و خاندانش در دمشق پرورده شده بودند. پدرش کحال بود و از این رو، موفق‌الدین از کودکی با طبیبان بزرگ روزگار خود آشنایی داشت. ابن ابی اصیبعه گیاه شناسی را از ابن بیطار و طب را از یعقوب بن صقلاب، ابندخوار، ابوالمجد بن اباالحکم باهلی و رحبی آموخت.

    موفق‌الدین آموزش بالینی و تجربی پزشکی را در بیمارستان نوری دمشق آغاز کرد. بعدها در ضمن یادگیری بیشتر، به تدریس طب نیز پرداخت. در سال 621 ق و در اوج شکوه ایوبیان به قاهره سفر کرد و در بیمارستان ناصری آن شهر اسلامی ـ افریقایی، آموخته‌های پزشکی خود را با مطالعات و تجربیات بیشتر بالینی تکمیل کرد و به تدریس نیز ادامه داد.

    ابن ابی اصیبعه در سال 634 ق به مقام پزشک مخصوص آی ایبک عزالدین رسید و به قرارگاه وی در شهر صرخه شام سفر کرد. او در آنجا حدود 34 سال به طبابت و تألیف کتب علمی اشتغال داشت. این طبیب و تذکرهنویس بزرگ در سال 628 ق در صرخه درگذشت.

    از او چندین اثر ذکر شده است که نسخه‌های آنها در دست نیست، ازجمله اصابه المنجمین، التجارب و الفوائد، حکایات الاطباء فی علاجات الادواء و معالم الامم . نام این کتب در عیون الانباء فی طبقات الاطباء و دیگر کتب شرح حال طبیبان آمده است.

    اثر مشهور ابن ابی اصیبعه، که نسخه کامل آن باقی مانده است، عیون الانباء فی طبقات الاطباء است. ابن ابی اصیبعه کتاب مذکور را به نام امیر عزالدین ابوالحسن بن غزال سامری تألیف کرد. این اثر ارزشمند را مهمترین مأخذ آگاهی از تاریخ طب اسلامی تا روزگار خود نویسنده میدانند. او کتابش را بر پایه آثار تذکره نویسان پیش از خود، مثل تذکره ابن جلجل نگاشت. وی به کتاب ابن جلجل بسیار استناد کرده است. از عیون الانباء برمیآید که نویسنده بر طب یونانی و هندی روزگار خود مسلّط و در آن استاد بوده است.

    ابن ابی اصیبعه کتاب خود را با توجه به زمان و مکان زندگی صاحبان تراجم و در پانزده باب نوشته و در آن نخست از پیدایش طب و مراحل نخستین تکوین آن سخن گفته است. سپس، به شرح حال پزشکان یونانی، مترجمان کتب پزشکی از یونان به تازی، طبیبان عرب، پزشکان سریانی، طبیبان عراق و جزیره و دیار بکر و پزشکان ایرانی، هندی، مغربی، شامی و مصری پرداخته است. او در بخش نخست اثر خود اختراعات و اکتشافات طبی را مختص هیچ قوم و کشوری نمیداند و بر آن است که انتقال تحقیقات و پژوهشهای پزشکی ارثی است و مردمان در مواردی آنها را کاملتر کرده‌اند. ابن ابی اصیبعه در این کتاب شرححال حدود 400 طبیب نامدار را آورده است.

    بابهای عیون الانباء

    باب اول:کیفیت وجود صناعت طب و آغاز پیدایش آن.

    باب دوم:طبقات اطبا در انواع طب و بنیان گذاران آن. آغاز مطلب با ذکر اَسقَلِبیوس و آداب و حکم اَسقَلِبیوس است.

    باب سوم:طبقات طبیبان یونانی از نسل اسقلبیوس، ازجمله غورس، مینُس، برمانیوس و افلاطون.

    باب چهارم:پزشکان یونانی مانند بقراط و کسانی که در طب پیرو بقراط بودند همچون فیثاغورس، سقراط، افلاطون و ارسطو.

    باب پنجم:طبیبان همعصر جالینوس و بعد از او.

    باب ششم:طبیبان اسکندرانی و هم دوره‌های آنان.

    باب هفتم:طبیبان عرب و غیرعرب در صدر اسلام، مانند نضربن الحارث بن کلده ثقفی، و ابن آثال.

    باب هشتم:طبیبان سریانی دربار عباسیان، مانند جورجیس بن جبرائیل، خاندان بختیشوع، ماسرجویه، حنین بن اسحاق، اسحاق بن حنین، حبیش بن اعسم.

    باب نهم:طبیبانی که کتب یونانی را به عربی برگردانده‌اند؛ مانند حنین بن سحاق، قسط ابن لوقا، ماسرجیس، شهدی کرخی، حجاج بن مطر.

    باب دهم:طبیبان عراقی و پزشکان جزیره و دیار بکر، مانند یعقوب بن اسحاق کندی، ثابتبنسنان، ابوالحسن حرانی، عبدوس.

    باب یازدهم:طبیبان ایرانی مانند برزویه، ابن ربن طبری، محمدبن زکریای رازی، ابوسهل مسیحی، شیخ الرئیس ابن سینا.

    باب دوازدهم:پزشکان هندی مانند کنکه، صنجل و شاناق.

    باب سیزدهم:طبیبان مغربی و پزشکانی که در آن سرزمین اقامت گزیدند، مثل اسحاقبنعمران، اسحاق بن سلیمان، ابن جزار.

    باب چهاردهم:طبیبان مشهور مصری، مانند بلیطیان، ابراهیم بن عیسی، حسن بن زیرک.

    باب پانزدهم:پزشکان مشهور شامی، همچون ابونصر فارابی، عیسی رقی، یبرودی.

    در عیونالانباء نقلقولهایی از کتب جالینوس، حنینبناسحاق، اسحاقبنحنین، ابنجلجل، و خاندان بختیشوع آمده است. مآخذ این قولها در دست نیست و یگانه مرجع این سخنان عیونالانباء است.

    ابن ابی اصیبعه در اثر خود، اشعار عربی طبیبان نامدار را نیز ذکر میکند ازجمله سروده هایی از ابوبکربنزهر یا اشعار ابوالصلت امیه بنعبدالعزیز بن ابی الصلت.

    ابن ابی اصیبعه در کتابش بخشهای درمانی بیمارستانهای آن زمان را چنین برشمرده است: بخش بیماران عمومی، بخش بیماران تبدار، بخش بیماران روانی، تالار ویژه بیماران زکامی و اسهالی، بخش مخصوص عمل جراحی، تالار ویژه بیماریهای چشم، بخش مخصوص شکستهبندی و داروخانه.

    او در گردآوری شرححال پزشکان و حکما بسیار دقیق بوده است، چنانکه بنا بر تفحص، حارثبنکلده (متوفی 50 ق) را نخستین پزشک عرب میداند که تحصیلاتش را در مدرسه گندیشاپور تکمیل کرده است. وی بر آن است که سرجیوس رأسالعینی، نخستین طبیبی است که آثار یونانی را به سریانی برگردانده است. در ذکر بانیان بیتالحکمه از جورجیس دوم پسر بختیشوع دوم نام میبرد. همچنین از جراحی به نام ابوالحسنبنالفتاح نام میبرد که در زمان خودِ او در بغداد شهرت داشته است. ابن ابی اصیبعه تنها کسی است که از خاندان بنی حسنون یاد میکند. همچنین به مقاله یازدهم کتاب العشر مقالات از حنینبناسحاق اشاره میکند.

    از عیونالانباء ایرادهایی گرفته‌اند ازجمله آنکه در بین مطالب آن اشعاری آمده است که به موضوع ربطی ندارد. همچنین ابن ابی اصیبعه گاه جانب انصاف را مراعات نکرده؛ مثلا" در اثر خود از ابننفیس نامی نمیبرد. ابننفیس از خلاصهکنندگان قانون بوعلی و از شاگردان برجسته ابندخوار بوده است. ابن ابی اصیبعه بر آن است که بوعلی شفا را طی بیست روز و در شهر همدان تألیف کرده و، به استناد جوزجانی، تولد بوعلی را در 375 ق و مرگش را 428 ق دانسته است؛ ولی نظر عمومی بر این است که تاریخ تولد بوعلی 370 ق بوده است. ابن ابی اصیبعه رازی را صراف ذکر کرده به این اعتبار که رازی در کتابی آورده است: «مختصری از کتاب منصوری نوشته محمدبنزکریای رازی صراف». درباره جلسات درس او نیز آورده است که آن قدر شلوغ بود که جلونشینان، سخنان استاد را به ردیفهای دورتر میرساندند. ابن ابی اصیبعه درباره یادگیری بالینی طب نوشته است که نزد شیخ رضیالدین رجبی میرفته و در معاینه او دقیق بوده است. درباره بیماریهای بیماران از استاد سؤال میکرده و همراه استاد بر سر بالین بیماران میرفته است. ابن ابی اصیبعه به مطبهای خصوصی اشاره میکند، ازجمله خانه طبیبی به نام محمد معروف به حسن که همراه برادرانش طبابت میکرده است. همچنین گفته است که پزشکان برای طبابت باید مجوز میگرفتند و آزمونهایی میدادند. ابن ابی اصیبعه از میزان دستمزد پزشکان نیز سخن گفته است، ازجمله اینکه دستمزد چشمپزشکان نسبت به دیگر طبیبان کمتر بود، مثلا" جرجانی در دربار خوارزمشاهی، ماهانه هزار دینار دستمزد میگرفت. او سنانبنثابت را پایهگذار دامپزشکی اسلامی دانسته و گفته است که سنانبنثابت، پزشکان سیاری را برای درمان مردم و حیوانات به شهرها میفرستاده است. او همچنین، کتابی به نام کالبدشکافی را به یوحنابن ماسویه نسبت میدهد که حاصل تجارب کالبد شکافی بوزینه ها به دست یوحنا بوده است. کتاب مذکور اکنون در دست نیست.

    کتاب عیونالانباء دو تحریر متفاوت دارد: 1. تحریر مختصر که در سال 640 ق نگاشته شد؛ 2. تحریر مفصل که در سال 667 ق تدوین گشت. مؤلف در این نسخه از تاریخ الحکماء نوشته قفطی بهره بسیار برده است. ابن ابی اصیبعه در اثر خود از واژه‌های عامیانه تازی استفاده کرده است. مولر، محقق آلمانی، واژه‌های عامیانه این کتاب را بررسی کرده است.

    نخستین بار این کتاب در قاهره و در سال 1299 ق/1882 م با تصحیح مولر منتشر شد. چاپ کاملتر کتاب در سال 1955 در بیروت صورت گرفت. لکلرک، به زبان فرانسوی، و ووستنفلد، به آلمانی، دو کتاب معتبر طب اسلامی را در اروپا بر پایه کتاب عیونالانباء فی طبقات الاطباء نگاشته‌اند.

    خاورشناسان از اواخر قرن نوزدهم به کتاب مذکور توجه کرده‌اند. سانگونیتی در مجله آسیایی در سال 1856 م بخشی از این کتاب را ترجمه کرد. سیریل الگود نویسنده عیونالانباء را بزرگترین مؤلف تاریخ طب اسلامی میشمارد. احمدعیسی در معجم الاطباء اثر نامدار ابن ابی اصیبعه را الگوی خود قرار داد. او طبیبان مسلمان و عرب را از سال 650 ق تا دوره خود نام برده و شرحی بر زندگی و آثارشان نگاشته است.

    منابع

    1.                . ابن ابی اصیبعه، عیونالانباء فی طبقات الاطباء، شرح و تحقیق از نزار رضا، بیروت، منشورات دارالمکتبه الحیاه، 1965.

    2.                . الگود، سیریل، تاریخ پزشکی ایران، ترجمه محسن جاوید، تهران، اقبال، 1352 ش.

    3.                . همو، تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه باهر فرقانی، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، .2536

    4.                . براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا،، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383 ش.

    5.                . دانشنامه ایران، زیر نظر کاظم بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، 1384 ش.

    6.                . دانشنامه ایران و اسلام، زیر نظر احسان یارشاطر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج 2، .2535

    7.                . دایرهالمعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، انتشارات فرانکلین، ج 1، 1345 و ج ،2 1356 ش.

    8.                . دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج 1، 1373 ش.

    9.                . سرمدی، محمدتقی، پژوهشی در تاریخ پزشکی و درمان جهان، انتشارات سرمدی، ج 1، 1377ش.

    10.           . عیسی، احمد، معجم الاطباء، بیروت، دارالرائد العربی، 1982م/1402 ق.

    11.            . معین، محمد، فرهنگ فارسی، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ج 5، 1360 ش.  

     منبع:

    http://www.elib.hbi.ir/persian/ISLAMIC-CULTURE&CIVILIZATION/200-LECTURE/173.htm



    جواد صادقی نسب ::: سه شنبه 91/1/8::: ساعت 10:17 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 15
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدید :367459

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    Image and video hosting by TinyPic
    >>لوگوی وبلاگ من<<
    کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء - تاریخ علوم پزشکی ایران و جهان اسلام

    >>لینک دوستان<<


    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<